اصطلاحاتی که با حرف [ D ] آغاز می شوند



















***اِن ئی یِمَک 2 ***

همه اصطلاحاتی که با حرف [ D ] آغاز می شوند "52" اصطلاح با حرف [ D ] آغاز می شوند


اصطلاح انگلیسی D value
اصطلاح فارسی عدد دی
مفهوم اصطلاح زمان لازم برای کاهش 90% میکروارگانیسمها (یک سیکل لگاریتمی) در محیط مشخص


اصطلاح انگلیسی deaeration
اصطلاح فارسی هوا زدایی
مفهوم اصطلاح گرفتن هوا یا اکسیزن از محصولاتی مثل آبمیوه برای جلوگیری از اکسیداسیون آنها


اصطلاح انگلیسی deamination
اصطلاح فارسی آمین زدایی
مفهوم اصطلاح گرفتن عاول عامینی از اسید آمینه و در نتیجه تبدیل اسید آمینه به اسید کتونی


اصطلاح انگلیسی debrining
اصطلاح فارسی نمک زدایی
مفهوم اصطلاح خارج کردن نمک جذب شده در میوه ها و سبزیجات با قرار دادن آنها در آب شیرین


اصطلاح انگلیسی decaffeinated
اصطلاح فارسی چای بدون کافئین
مفهوم اصطلاح چایی که کافئین آن با حلال خاصی استخراج شود


اصطلاح انگلیسی decimal reduction time
اصطلاح فارسی زمان کاهش ده دهی
مفهوم اصطلاح زمان کاهش 90% میکروبها یا مواد مغذی و بیولوژیک بر حسب دقیقه در محیطی مرطوب و دمایی معین


اصطلاح انگلیسی degoger
اصطلاح فارسی مزه گیری
مفهوم اصطلاح روشی که با آن طعم قوی سبزیها را کاهش می دهند


اصطلاح انگلیسی degradation
اصطلاح فارسی تجزیه تدریجی
مفهوم اصطلاح به فساد شیمیایی ناشی از تجزیه گویند


اصطلاح انگلیسی degamming
اصطلاح فارسی صمغ زدایی
مفهوم اصطلاح جداکردن ناخالصیهای روغن خام مثل کربوهیدراتها و...


اصطلاح انگلیسی dehydration
اصطلاح فارسی آب زدایی
مفهوم اصطلاح بخ خشک کردن مواد از طریق تبخیر گویند


اصطلاح انگلیسی dehydrocanning
اصطلاح فارسی قوطی کردن مواد آب گیری شده
مفهوم اصطلاح یکی از روشهای کنسرو کردن مواد غذایی است


اصطلاح انگلیسی dehydrocholesterol
اصطلاح فارسی دی هیدروکلسترول
مفهوم اصطلاح مشتقی از کلسترول موجود زیر پوست که تحت تاثیر اشعه فرابنفش به ویتامین د3 تبدیل می شود


اصطلاح انگلیسی dehydrogenase
اصطلاح فارسی دی هیدروژناز
مفهوم اصطلاح آنزیمی که با گرفتن اکسیژن از یک ترکیب و انتقال آن به ترکیب دیگر باعث اکسیداسیون می شود


اصطلاح انگلیسی delinter
اصطلاح فارسی دستگاه کرک گیر
مفهوم اصطلاح دستگاهی در کارخانه روغن کشی برای جدا کردن کرکهای روی پنبه دانه


اصطلاح انگلیسی dencimeter
اصطلاح فارسی دانسیمتر
مفهوم اصطلاح وسیله ای که با آن دانسیته یا وزن مخصوص مایعات را اندازه می گیرند


اصطلاح انگلیسی denitrification
اصطلاح فارسی نیترات زدایی
مفهوم اصطلاح تبدیل نیترات به نیتروژن گازی تحت شرایط بی هوازی


اصطلاح انگلیسی deodorization
اصطلاح فارسی بوگیری
مفهوم اصطلاح خارج کردن طعم و بوی نامطلوب مواد غذایی


اصطلاح انگلیسی depectinization
اصطلاح فارسی پکتین زدایی
مفهوم اصطلاح جدا کردن پکتین از عصاره میوه ها برای تولید عصاره شفاف


اصطلاح انگلیسی descriptive test
اصطلاح فارسی ارزیابی حسی
مفهوم اصطلاح تعیین خصوصیات حسی از قبیل بویایی، چشایی و بافت غذا با استفاده از اندامهای حسی


اصطلاح انگلیسی detergent
اصطلاح فارسی پاک کننده
مفهوم اصطلاح مواد شیمیایی پاک کننده چربی ها و..


اصطلاح انگلیسی dew point
اصطلاح فارسی نقطه شبنم
مفهوم اصطلاح دمایی که در آن بخار آب، هوا یا گازهای دیگر به حالت اشباع برسد در نتیجه بخار به صورت قطرات مایع ظاهر می ظود


اصطلاح انگلیسی dextransucrase
اصطلاح فارسی دکستران سوکروز
مفهوم اصطلاح آنزیمی که با بهم پیوستن مولکولهای گلوکز تولید دکستران می کند


اصطلاح انگلیسی dextrin
اصطلاح فارسی دکسترین
مفهوم اصطلاح ترکیبات واسط حاصل از هیدرولیز ناقص نشاسته


اصطلاح انگلیسی dhool
اصطلاح فارسی برگ چای
مفهوم اصطلاح به برگ چای بعد از برداشت و قبل از خشک شدن گویند


اصطلاح انگلیسی diacetyl
اصطلاح فارسی دی استیل
مفهوم اصطلاح ترکیبی به نام دی متیل دی کتون با فرمول CH3-CO-CO-CH3. که عامل بوی مطبوع کره است. این ترکیب در اثر فعالیت تخمیری میکروبهای مختلفی از جمله استرپتوکوکوس در استی لاکتیس در محصولات تخمیری شیر از سیتراتها و اسید سیتریک تولید می شود


اصطلاح انگلیسی dialyzer membrance
اصطلاح فارسی غشای دیالیز کننده
مفهوم اصطلاح به غشایی گفته می شود که برخی ترکیبات محلول را از خود عبور داده و برخی را متوقف می سازد


اصطلاح انگلیسی diastase
اصطلاح فارسی دیاستاز
مفهوم اصطلاح نام قدیمی آنزیم است


اصطلاح انگلیسی diauxic growth
اصطلاح فارسی رشد دومرحله ای
مفهوم اصطلاح رشد و نمو در 2 مرحله مجزا را گویند که بین آنها یک مرحله کمون باشد


اصطلاح انگلیسی dietary fiber
اصطلاح فارسی فیبر غذایی
مفهوم اصطلاح به گروهی از کربوهیدراتها مثل سلولز و پکتین که در سیستم گوارش قابل هضم نیستند


اصطلاح انگلیسی dietic food
اصطلاح فارسی غذای رژیمی
مفهوم اصطلاح غذایی که به منظور خاص و اثر گذاری خاص فیزیکولوژیکی مصرف می شود


اصطلاح انگلیسی dietitian
اصطلاح فارسی متخصص رژیم غذایی
مفهوم اصطلاح متخصص تغذیه که رژیم غذایی مناسب برای افراد را تعیین می کند


اصطلاح انگلیسی diffuse
اصطلاح فارسی منتشر
مفهوم اصطلاح ویژگی عارضه ای که در یک نقطه یا محل متمرکز باشد


اصطلاح انگلیسی digestibility
اصطلاح فارسی قابلیت هضم
مفهوم اصطلاح میزان قابل جذب یک ماده مغذی نسبت به میران مصرف شده آن


اصطلاح انگلیسی digestion
اصطلاح فارسی هضم
مفهوم اصطلاح هیدرولیز عذا در دستگاه گوارش و تبدیل آن به مواد ساده تر


اصطلاح انگلیسی diglyceride
اصطلاح فارسی دی گلیسیرید
مفهوم اصطلاح ماده ای که از تبدیل یک مولکول گلیسرول و 2 مولکول اسید چرب بدست آید


اصطلاح انگلیسی dilatometry
اصطلاح فارسی نسبت جامد - مایع
مفهوم اصطلاح به اندازه گیری رابطه دما و حجم روغن در فاصله دمای تغییر فاز روغن از جامد به مایع گفته می شود


اصطلاح انگلیسی dip
اصطلاح فارسی سس خمیری
مفهوم اصطلاح سس غلیظی که همراه با سبزیجات خام مثل ساقه کرفس، قطعات هویج و گاهی بیسکوئیت مصرف می شود


اصطلاح انگلیسی dipicolinic acid (DPA)
اصطلاح فارسی دی پی کولینگ اسید
مفهوم اصطلاح اسید آلی و حلقوی و ناهمگن با نام شیمیایی پیریدین -2 و 6 اسید دی کربوکسیلیک


اصطلاح انگلیسی disaccharide
اصطلاح فارسی دی ساکارید
مفهوم اصطلاح کربوهیدراتهایی که در اثر هیدرولیز به 2 قند ساده تبدیل می شوند


اصطلاح انگلیسی dispersion
اصطلاح فارسی پراکندگی
مفهوم اصطلاح پخش شدن ذرات جامد در محلول


اصطلاح انگلیسی divider
اصطلاح فارسی چانه کن
مفهوم اصطلاح دستگاهی که خمیر را به صورت قطعات هم وزن و مشخص تبدیل ی کند


اصطلاح انگلیسی dough development
اصطلاح فارسی ورآمدن خمیر
مفهوم اصطلاح leavening←


اصطلاح انگلیسی DPA
اصطلاح فارسی اسید دی پی کولینگ
مفهوم اصطلاح dipiciolinc acid


اصطلاح انگلیسی drinking yoghurt
اصطلاح فارسی دوغ
مفهوم اصطلاح ماست کم چربی که با آب رقیق شده و باشد یا ماستی که مواد جامد آن کم و چسبندگی آن آن کمتر از ماست معمولی است


اصطلاح انگلیسی drip
اصطلاح فارسی شیرابه ذوب
مفهوم اصطلاح thaw exudate


اصطلاح انگلیسی drop test
اصطلاح فارسی آزمایش سقوط
مفهوم اصطلاح آزمایشی است که برای اندازه گیری خصوصیات فیزیکی یک بسته و مقاومت آن


اصطلاح انگلیسی drum dryer
اصطلاح فارسی خشک کن غلطکی
مفهوم اصطلاح خشک کنی که استوانه ای شکل و تو خالی است و با بخار آب فشار چند اتمسفر داخل آن داغ می شود و سطح سیقلی در تماس با مایع یا خمیر مواد غذایی را به دمای بیش از 120 درجه می رساندبه طوری که ماده غذایی به صورت لایه ای نازک خشک می شود


اصطلاح انگلیسی dry curing
اصطلاح فارسی عمل آوری خشک
مفهوم اصطلاح روشی که معمولا برای فراورده های گوشت بکارمی رود


اصطلاح انگلیسی dry ice
اصطلاح فارسی یخ خشک
مفهوم اصطلاح دی اکسید کربن جامد که برای سرد کردن و یخ زدن بعضی محصولات غذایی مورد استفاده قرار می گیرد


اصطلاح انگلیسی dry sterillization
اصطلاح فارسی استرلیزاسیون گازی
مفهوم اصطلاح استفاده از برخی گازها مثل متیل بروماید در کم کردن بار میکروبی ادویه


اصطلاح انگلیسی dunst
اصطلاح فارسی سمولینای نرم
مفهوم اصطلاح آرد ماکارونی که نشاسته زیاد دارد و نرمی آن در حد آرد نانوایی است


اصطلاح انگلیسی dye binding capacity (DVS)
اصطلاح فارسی ظرفیت رنگ گیری پروتئین

مفهوم اصطلاح معیاری برای سنجش کمی و کیفی پروتئین غذا که برای تعیین آن از رنگهایی مثل orange G استفاده می شود

منبع:باشگاه مهندسان ایران


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,ساعت 11:22 توسط * ثبات حق*| |

Design By : Mihantheme